وقتی که تاریخ را ورق می زنی تاریخ مشروطه را تاج وقایع داد خواهی مردم ایران می یابی .چه کسانی بودند که جان خویش را به مشروطه هدیه کردند.مشروطه را کسانی به ارمغان آورد ند که همه مان خوب می شناسیمشان .مثال ساده اش ستارخان وباقر خان می باشدکه از کوچه ای در تبرز کل ایران را آزادانی بخشیدند.اما نکته مهم تاریخ مشروطه این است که بیاییم خواسته مردم را ونتیجه عمل مردم رادرآن زمان بازمان کنونی مخصوصا دوران هشت ساله ریاست جمهوری سید محمد خاتمی مقایسه کنیم.آقای خاتمی ابراز می دارند: هر چند بعضی جاها محافظه کاری کردم ولی به اثبات رساندم که دمکراسی باید در مملکت باشد (.منظورایشان از دمکراسی انتخابات آزاد می باشد نه انتصابات).واین تئوری را هم تعمیم دادم ومردم هم پذیرای آن بودند.آنچه که من از حرفهای ایشان می فهمم این است که ایشان تلاش کردند حکومتیان را بفهمانند که دمکراسی یعنی چه.وحکومتیان با فهمیدن حرف ایشان باز انتصاباتی دیگر را برنامه ریزی کردند.البته این کار از یک نظام حکومتی بعید نیست.چون دمکراسی در وضعیت کنونی ایران مساوی بقا یا عدم بقای نظام می باشد.ومجبور هستند که انتصابات را لباس انتخابات بپوشانند.ولی در روزهای مشروطه شاهد عکس این قضیه هستیم.شیخی را که از طبقه روحانیت است.به درجه اجتهاد رسیده است.عدهای بر این قول هستند که ایشان ازآقایان طباطبائی وبهبهانی از نظرعلمی بالاتر ند.مورد مهمتر اینکه شیعه است .به خاطر مشروعه خواهی به دار می آویزند.اعدام شیخ فضل ا...نوری که این اتفاق در تاریخ روحانیت بی سابقه خواهد بود.اورا به علت تقابل با مشروطه آنهم به بهانه اسلام(مشروطه ایرانی دکتر آجودانی) به دار می آویزند.مشروطه آنها بعد از یک قرن زنده است.اما مشروطه ماهنوز اثبات شده است.آیا اجازه عمل خواهیم داشت یانه !!! باید ا ز دولت اصول گرا پرسید
تحریر توسط: گلمحمدی
(به امید آنکه دمکراسی اثبات شده مان روزی نقض نشود )