یا حق
او عزیز کننده است وبس زیبایی شناسی نو در قرآن
زیبایی شناسی :مفهومی استکه وقتی می خواهم در این مورد فکر بکنم ویا چیزی بنویسم همیشه این جمله از نیچه یادم میافتد که مابا محیط اطرافمان یک رابطه استعاری دایم .مانمی توانیم به حقیقت اشیا در اطرافمان هستند پی ببریم امکان دست یابی به این مهم فقط از طریق زیبایی شناسی ممکن است.
در ابتدای سخن شاید متفکران مادرشرق با این جمله موافق نیایند اما اگر به افق کلام تعقل کنیم به نوعی از این کلام بوی تمسک میآید.حال این تمسک میتواند به هر چیزی باشد برای زیبایی .اما تا تمسک نجوییم از خود زیباییی پی ب زیبایی این امر نخواهیم برد . یعنی شرط قرار دادن زیبایی برای پی بردن به حقیقت اشیا.یعنی حقیقت اشیا میتواند همان زیبایی باشد.البته این درک من از جمله ی نیچه است .شما خواننده محترم میتوانیددریافت دیگری داشته باشید .(این جمله در یادداشتهای پراکنده نیچه آمده است که هنوز به فارسی ترجمه نشده است )
حال سخن من این است که از این مفهوم درک شده میتوان استفاده کرد ویک نگاه دگرگونه داشت به متون دینی .یعنی به حقیقت متون دینی هم می شود از طریق زیبایی شناسی پی برد.
صحبت من دگرگونه است .عده ای بر این قول اند که خود متون زیبایند (زیبایی به تعبیر زیبایی شناسی ) مشتقات کلمه< حسن > که در قرآن آمده،مصداق نقل این قول است. اما نگاه دومی که من القا میکنم این است که از نگاه زیباشناسانه استفاده کرد وبه متون دینی نگاه کرد .روی این جمله فکر کنیم.
روزی سر کلاس آقای دکتر دینانی صحبت از یک تجربه ای شد که ایشان میفرمودند آیا تابه حال شده که شما خودتان را در یک فضایی تنها فرض کنید.مثلا در این کره زمین شما تنها هستید هیچکسی جز شما وجود ندارد.هیچ کسی جز شما آفریده نشده است و شما رودر روی خدایتان ایستاده اید .البته تصورش هم سخت است وهم ترسناک. من در پاسخ گویی به این فرض گفتم آقای دکتر میشود یک چنین تصوری داشت وحتی این تصئر به نظر من حقیقی است ،وجود دارد .این تجربه از طریق هنر امکان پذیر است .
در حال نواختن موسیقی یا حتی گوش دادن به موسیقی یک چنین تجربه ای برای من حاصل شده است .مخصوصا هنگام آواز خواندن .حتی هنگام آواز خواندن وقتی به یک چنین حالی آدمی میرسد تاثیر آوازش در مستمع بیشتر میشود.بعد این تجربه حال خود هنرمند یا مستمع به نوعی احساس سبکی میکند <تنها کلمه که می توانم بگویم تا مقصود خودم را برسانم همین کلمه است احساس سبکی >
آقای دکتر دینانی با حصبت من موافق بودند واین تجربه را از طریق زیبایی شناسی ممکن دانستند. به دریافت من این تجربه هم نوعی کشف حقیقت است با زیبایی شناسی .
نوعی مقارنیت بین کلام آقای دکتر دینانی وفیلسوف بزرگ فریدریش نیچه وجود دارد . من به متون دینی به الاخص قران با این نگاه دوست دارم برخورد کنم .خود آیات قرآن زیبایی اند که از این آیات برای رسیدن به حقیقت که بالاتر ز خود این کلمات است استفاده میشود.
یعنی نیاییم خود زیبایی ظاهری متون وآیات را بررسی کنیم اینجا فلان است وآنجا فلان بلکه همانطور که در لفظ میگوییم آیات ،یعنی نشانه ها سئوال این است که نشانه ی که ما با خود این که کار داریم برای رسیدن به این که ، که همان حقیقت است باید با یک چنین نگاهی وتجربه ای جلو رفت.
О
مجال دیگر این است که گاهی اوقات زیبایی آفریده ی بشر است مثل موسیقی که ذات را بشر براین تعلق میدارد . خشک چوبی است وخشک سیمی .اما در مقابل ما قبول داریم که قرآن وحی خداوند این یک امر سلمت قرار گرفته است .پس با یک زیبایی مطلق در مواجه هستیم اینبار تجربه مرد نظر یک تجربه ی دگر گونی خواهد بود <به این هم فکر کنیم >
O
آیا خود متون واقعا زیبایند؟
۱=مازیبا نگاه میکنیم !!!
٢=در قرآن آیاتی وجود دارد که از مشتقات کلمه حسن استفاده میکندبرای بیان یک مفهومی از زیبایی ، یک دریافتی از خود زیبایی،
میتوان ازیک سرچینگ قرانی استفاده کرد